محل تبلیغات شما
زنی در درد دل با کردگارش بپرسید از بقای روزگارش که تا کی ماندگار اندر زمینم که گر فرصت بود خیری ببینم جوابی آمدش از سوی بالا که خوشحالش نموده حق تعالی شنید تا ربع قرنی ماندگار است به ذلتها و عزتها سوار است از این فرصت بسی شادان شد آنزن بسوی ورزش و درمان شد آنزن چروک صورتش رفت تا بنا گوش ظر ها ربود او عقل و هم هوش دو ابرو نخ نما گردید و مژگان گرفت از سفره دل لقمه ای نان بشد مش مو و لب بوتاکس سنگین به سرخاب و سفید اب او چه رنگین تتو بر سینه و خالی بلب زد

طــنـزیجات./کـــــرونـــا

طنـــزیجات /قالی عشق

طنــــزیجات /جراحی و پیر زن

فرصت ,ماندگار ,آنزن ,دل ,سفره ,گردید ,شد آنزن ,نما گردید ,گردید و ,نخ نما ,ابرو نخ

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اوج شرح نگرانی هایم